Document Type : Research Article
Authors
Faculty. of Electrical Engineering, University of Tarbiat Modares University, Tehran, Iran
Abstract
Keywords
[1]یکی از رایجترین و خطرناکترین انواع سرطانهای پوست، سرطان ملانوم (CMM2) است. سالانه از بین 20 میلیون نفر بیمار مشکوک، 5/3 میلیون نفر مبتلا به ملانوم تشخیص داده میشوند. ملانوم یک تومور کشنده ملانوسیتی است که از تولید نامنظم رنگدانههای تیرهای به نام ملانین تولید میشود و در صورتی که درمان نشود، از طریق خون به تمام نقاط بدن منتقل میشود. طبق گزارش سازمان بهداشت جهانی در سال 2009، در بین کارگران کشور نیوزلند که در معرض نور خورشید بودند، ملانوم به مرگ حدود 48 هزار نفر منجر شد [1]. بهترین شیوه درمان این سرطان، تشخیص در مراحل اولیه
شکل (1): روند نمای سیستم پیشنهادی
شکل (1): تصویر ضایعه با دوربین عادی [2] (الف)، تصویر ضایعه با درموسکوپ (ب)، درموسکوپ (ج)
و جلوگیری از گسترش ضایعه با کمک جراحی است. تشخیص و درمان زودهنگام سرطان ملانوم از روی تصاویر پوستی، سبب کاهش چشمگیر مرگ و میر مبتلایان میگردد.
اگرچه ملانوم پوستی بسیار خطرناک است، تشخیص بموقع و درمان مناسب، در 90 درصد موارد، باعث جلوگیری از مرگ مبتلایان میشود. در این مقاله روشی برای تشخیص خودکار این سرطان با استفاده از تصاویر گرفته شده از ضایعه مشکوک پوستی بررسی میشود. مطالبی که در ادامه ارائه میشود، به این ترتیب هستند: در بخش دوم فرآیند اخذ تصویر توسط درموسکوپ، و پس از آن در بخش سوم پیش پردازش لازم بر روی این تصاویر آمده است. در بخش چهارم، به فرآیند استخراج ویژگیهای بافتی و شکلی از تصویر ضایعه، و در بخش پنجم، به توصیف فرآیند ادغام ویژگیها پرداخته شد. در پایان نیز، ارزیابی و جمعبندی ارائه گردید.
شکل () بلوک روندنمای کلی از سیستم پیشنهادی را با پنج بخش مختلف نشان میدهد. اولین بخش در این روندنما، بلوک اخذ تصویر است. برای اخذ تصویر پوست از درموسکوپ استفاده میشود. درموسکوپ ابزاری مفید برای تصویربرداری پوست با دقت بالا برای تشخیصبه بموقع ملانوم است که روشی غیر تهاجمی است. مطالعات تشخیص ضایعات پوستی با استفاده از درموسکوپ به سال 1987 باز میگردد [2]. در شکل (1)، دوربین درموسکوپ و تفاوت بین تصاویر اخذ شده از ضایعه رنگ دانهای مشکوک را به کمک دوربین عکاسی ساده و درموسکوپ نشان میدهد. دقت تشخیص، بسته به نوع ضایعه پوست و تجربه پزشک، نسبت به معاینه بالینی چشمی، بین 5 تا 30 درصد افزایش مییابد [3]. در این مقاله، تعداد 160 تصویر درموسکوپی برچسب خورده از یک پایگاه داده استفاده شد [4]. شکل (2) تعدادی از این تصاویر را نشان میدهد.
شکل (2): نمونهی تصاویر درموسکوپ مورد استفاده مقاله
شکل (3): فرآیند پیش پردازش در این مقاله: تصویر اولیه(الف) حذف مو به وسیله نرم افزار Dullrazor ؛(ب) اعمال روش AMSFCM ؛ (ج) بافت ناحیه؛ (د) شکل ضایعه (ه) مرز ناحیه (و)
پیش پردازش لازم در تصاویر پوست، شامل سه مرﺣﻠﮥ: کاهش نویز، حذف مو و ناحیهبندی است.
نویز تصاویر پوست معمولاً از نوع گاوسی مستقل از تصویر بوده، به کمک فیلتر پایینگذر گاوسی کاهش مییابد.
در فرآیند بعدی آرتیفکتهایی مانند مو و حباب در آب یا روغن از تصویر حذف میگردد. میتوان مو و این حبابها را با استفاده از برنامه Dullrazor، حذف نمود [5]. شکل (3)،
شکل (4): دو دسته ویژگی استخراجی از تصویر ضایعه پوستی
نتیجه اعمال این برنامه را روی یک تصویر نشان میدهد. در فرآیند حذف مو خطوط مشکی تصویر پوست، شناسایی و با استفاده از میانگینگیری آماری جایگزین میشود.
در فرآیند ناحیه بندی نیز، بخش ضایعه از ناحیه اطرافش جدا میشود. یکی از روشهای متداول برای این کار، استفاده از روش AMSFCM است [6]. شکل (3)، نتایج مراحل پیشپردازش را نشان داده میدهد.
در تشخیص ضایعه پوست، از روش طبیABCD استفاده میشود. در قانون ABCD، به ویژگیهای ضایعه، مانند: تقارن، مرز، رنگ و قطر ناحیه نمره داده میشود و نمره حاصله ارزیابی میشود [7, 8]. طبق قانون فوق، ویژگیهای مستخرج از تصویرهای پوستی سه قسم هستند: ویژگیهای مرز یا شکل، ویژگیهای بافت و ویژگیهای رنگ. در این مقاله از ترکیب دو نوع ویژگی بافت و شکل استفاده شد. نور پردازی درموسکوپ متغیر است. این تغییرات به طور مستقیم روی متغیر رنگ تأثیر میگذارد. لذا این متغیر، حذف گردید.
شکل و بافت ضایعه، دارای ویژگیهایی است که با توجه به روند نمای شکل (4) استخراج میشوند. بافت تصویر، عبارت است از: تغییرات غیر ایستای سطوح روشنایی که میتوانند تکراری یا غیرتکراری باشند. کوچکترین بخش بافت نیز، زیربافت نامیده میشود. در این مقاله، از چهار روش معمول برای استخراج ویژگی بافتی استفاده گردید، که عبارتند از: ویژگیهای جهت-فرکانس طیف توان، تبدیل Ripplet، ماتریس هم رخداد[2]، و ماتریس طول اجزا[3]. دو روش ممان زرنیکی و پارامترهای NRL[4] برای استخراج ویژگیهای شکلی استفاده شد. در ادامه، این دو دسته از ویژگیها ارائه میشود.
4-1- ویژگیهای بافتی
برای استخراج ویژگیهای بافتی، ابتدا ضایعه را به چند پنجره مربعی تقسیم بندی مینماییم؛ به طوری که با یکدیگر همپوشانی نداشته باشند و هیچکدام از پنجرهها، شامل نقاط مرزی ضایعه نباشند؛ به عبارت دیگر، این پنجرهها فقط شامل نقاط داخل ضایعه خواهند بود. از این پنجره های مربعی ویژگیهای بافتی استخراج میگردد. با استفاده از ویژگیهای به دست آمده، هر پنجره به عنوان بافت سرطانی یا سالم برچسب میخورد. در نهایت، با استفاده از معیار رای اکثریت[5]، سرطانی یا سالم بودن ضایعه مشخص میشود.
اندازه پنجره باید با توجه به ساختار ضایعه انتخاب شود اما هم حجم محاسبات بالا خواهد رفت و هم دقت ویژگیهای استخراجی کاهش مییابد. از سوی دیگر، ابعاد بزرگ پنجره، حجم محاسبات را کاهش داده و دقت ویژگیهای استخراجی را بالا میبرد، اما نمیتوان از تمام بافت ضایعه استفاده کرد. در تحقیق پیش رو، عملیات استخراج ویژگیهای بافتی با استفاده از پنجرههایی با ابعاد 32، 64، 128، 256 و 512 انجام گرفت. بهترین نتیجه حاصل از روش سعی و خطا مربوط به پنجره 64×64 است.
الف- ماتریس هم رخداد و طول اجزا
ماتریس هم رخداد (GLCM) و طول اجزا (GLRLM) دو نوع ماتریس هستند که میتوانند برخی از ویژگیهای آماری را از بافت استخراج نمایند. در هر دو روش، ابتدا از پنجره همسایگی هر پیکسل تصویر، یک ماتریس p(i, j) تولید میشود. هارالیک[6] برای اولین بار ماتریس هم رخداد را معرفی نمود. این ماتریس بیانگر احتمال وجود نقاطی با سطوح روشنایی مفروض در فاصله و زاویه معین از یکدیگر در تصویر است [9]. در اینجا، چهار ویژگی «کنتراست، انرژی، آنتروپی و همگنی» با استفاده از روابط (1) تا (4) بر روی ماتریس GLCM استفاده شده است[10].
(1) |
|
(2) |
|
(3) |
|
(4) |
|
ماتریس طول اجزا نیز مشابه ماتریس هم رخداد تعریف میشود [11]. از این ماتریس نیز شش ویژگی متداول با استفاده از روابط (5) تا (10)، استخراج میشود .
(5) |
|
(6) |
|
(7) |
|
(8) |
|
(9) |
|
(10) |
|
ب: ویژگیهای جهت- فرکانس:
ژوزف فوریه (1768- 1830)، ریاضیدان و فیزیکدان فرانسوی، مفهومی به نام تبدیل فوریه را بنیان نهاد که در علوم مختلف کاربردهای فراوانی یافته است. تحقیقات گذشته نشان میدهد که میتوان برای استخراج ویژگیهای بافتها از اندازه مؤلفه های فرکانسی بهره گرفت [12-14].
مانند روشهای قبلی، ابتدا ضایعه، به پنجرههایی ناهمپوشان تقسیم میشود. سپس از این پنجرهها تبدیل فوریه گرفته، تبدیل طیف توان (Power Spectral Density) که بیانگر مقادیر اندازه در مؤلفههای فرکانسی تصویر است، محاسبه میگردد. با توجه به متقارن بودن PSD، میتوانیم بدون از دست دادن اطلاعات، فقط از نیمه بالایی آن استفاده کنیم. در مرحله بعد، با افراز PSD، از مجموع مؤلفههای بخشهای این افراز به عنوان ویژگیهای جهت-فرکانس پنجره مربعی مورد نظر، استفاده میشود.
شکل (5) روشهای مختلف افراز حوزه فرکانس را با سه دسته ماسک «مثلثی، مستطیلی، و دایره ای» پیشنهاد شده در این مقاله نشان میدهد. نکته قابل ذکر این است که انتخاب شیوه افراز، به توزیع فرکانسی و ساختار بافتها باز میگردد. شکل (6) نشاندهنده سه دسته ماسک مستقل در حوزه فرکانس است. این سه نوع ماسک در طیف فوریه
شکل (5): ناحیه بندی حوزه فرکانس به سه شیوه مختلف برای طراحی فیلتر بانک: دایره ای(الف)، مثلثی (ب)، مستطیلی(ج)
تصویر ضرب میشود و حاصل جمع مقادیر هر ناحیه بیانگر ویژگی رقمی شده آن ناحیه است.
ج: تبدیل Ripplet
این تبدیل در واقع گسترشی از تبدیل Curvelet است که توانایی تحلیل تصاویر و سیگنالها را در مقیاسها و جهتهای مختلف دارا ست [15]. اگر تابع ، یک تابع دوبعدی انتگرال پذیر باشد، تبدیل Ripplet آن، ، از روابط (11) تا (13) قابل محاسبه است . در این روابط ، تابع پایه تبدیل با مقیاس بوده، پارامترهای b و ɵ بر موقعیت و چرخش آن دلالت دارند. نیز ماتریس چرخش است که از رابطه (13) قابل محاسبه است. نمایش تابع پایه ، در حوزه فرکانس، از رابطه (14) به دست میآید، که در آن، پارامتر مقیاس و تبدیل فوریه تابع پایه در سیستم مختصات قطبی است. معرف تابع پنجره شعاعی و معرف تابع پنجره زاویهای است که باید شرایط روابط (15) و (16) را برآورده کنند. دامنه توابع W و V، به ترتیب، در فاصله بین و است. و نیز به ترتیب، پارامتر پشتیبان تبدیل و درجه تبدیل خوانده میشوند.
|
(11) |
|
(12) |
|
(13) |
|
(14) |
|
(15) |
|
(16) |
شکل (6): تقسیمات حوزه فرکانس تبدیل Ripplet[16]
تقسیمات حوزه فرکانس تبدیل در شکل (7) نشان داده شده است. این تبدیل نسبت به تبدیلات دیگر نظیر موجک، دارای درجه آزادی بیشتر، و تمرکز بیشتر در مرکز است. این روش همانند روش پیشنهادی در حوزه فرکانس است. مناطق مختلف نشان داده شده ماسکی بر حوزه فرکانس اعمال مینمایند. تفاوت این روش و روش پیشنهادی در بزرگتر بودن پایه و در فرکانسهای غیر مرکز تقسیمات زاویه ای و تغیرات شعاعی ناحیه بیشتر میشود. منطقه مؤثر در تبدیل با متغیرهای c و d قابل تنظیم است. برای d=1 در هر دو محور، موزاییکی شدن به صورت تبدیل Curvelet میشود. به ازی d برابر 2، این قطعهبندی به شکل سهمی، و برای d برابر 3، به فرم مکعب تبدیل میشود.
در این بخش نیز مانند روشهای قبلی، ابتدا ضایعه به پنجرههایی ناهمپوشان تقسیم میگردد. سپس تبدیل Ripplet این پنجرهها محاسبه میشود که خروجی حاصل از این کار بردار مؤلفه های Ripplet است. پس از محاسبه تبدیل Ripplet برای هر پنجره، علاوه بر بردار حاصل از تبدیل، آمارگان آن، نظیر: میانگین، انحراف معیار و ممان سوم، نیز برای هر بردار استخراج شده و به انتهای بردار اضافه میگردد. بردار نهایی به عنوان ویژگی بافتی حاصل از Ripplet استفاده می شود.
4-2- ویژگیهای شکلی
در ویژگیهای بافتی تصویر به قطعههایی تقسیم و برای هر زیر قطعه تصمیم گیری میشد، اما در این قسمت، ویژگیهای شکل از تمام مرز ضایعه درون پنجره مربعی به ضلع N استخراج میشوند.
الف: چند جملهای زرنیک
شکل (7): نمایش سه بعدی دو تابع پایه زرنیک. (الف) V9,7 و (ب)V6,0
مؤلفه های زرنیک، برای استخراج ویژگیهای شکلی ضایعه با استفاده از مجموعهای چندجملهای های زرنیک، استفاده می شوند [17]. از آنجا که چندجملهای های زرنیک متعامد هستند، میتوانند ویژگیهای یک تصویر را بدون هیچ افزونگی و یا همپوشانی اطلاعات استخراج نمایند.
در استفاده از مؤلفههای زرنیک این است که در نواحی بیرون از ضایعه، تعریفنشده است. برای حل این مسأله، باید دادههای مربوط به قسمتهای بیرون از ضایعه را حذف کرد. با توجه به رابطه (17) میتوان توابع متعامد زرنیک را محاسبه نمود. در این قسمت از تصویر مرز ضایعه، که به روش AMSFCM استخراج شده است، استفاده میشود.
|
(17) |
در این رابطه ، و عامل نرمالیزاسیون است. n نیز یک عدد صحیح غیرمنفی به نمایندگی از نظم چندجملهای شعاعی، و m یک عدد صحیح است که در دو شرط و صدق میکند. چندجملهای های شعاعی توابع پایه زرنیک (Vn,m) هستند. شیوه محاسبه مؤلفههای زرنیک را میتوانید در کار قبلی دنبال نمایید. شکل (7) ، مقادیر دامنه دو مؤلفه از چندجملهای های زرنیک را نشان میدهد.
طبق پیادهسازیهای گذشته، استفاده از 21 جمله اول این چندجملهایها میتواند انتخاب درستی باشد [17]؛ جملههای بعدی، دارای اطلاعات مفیدی هستند و محاسبه آنها، دقت طبقهبندی را افزایش میدهد، اما این افزایش دقت، چشمگیر نبوده، بار محاسباتی را به میزان بالایی افزایش میدهد، لذا تنها از 21 جمله اول زرنیک استفاده شده است. در این مقاله از جمله (n,m) = (0,0) تا جمله (n,m) = (5,5) استفاده شده است.
ب: ویژگیهای NRL
برای محاسبه ویژگیهای شکلیNRL، فاصله مرز ضایعه از مرکز آن بر حسب زاویه، ، رسم میشود. سپس از این سیگنال یکبعدی، ویژگیهای NRL از روابط (18) تا (25) استخراج میشود [18].
(18) |
|
(19) |
|
(20) |
|
(21) |
|
(22) |
|
(23) |
|
(24) |
|
(25) |
|
در روابط بالا، ، مساحت تقریبی؛ bounding-box، مستطیل محیط؛ شعاع دایره محاط و شعاع دایره محیط بر ضایعه است. و نیز به ترتیب، محیط و مساحت دایره محاط در ضایعه هستند.
در تحقیقات گذشته نشان داده شده است که اطلاعات به دست آمده از یک هدف با استفاده از منابع مختلف، مکمل یکدیگر هستند و با ادغام آنها میتوان به اطلاعات بیشتری دست یافت، اما این اطلاعات، معمولاً دارای همبستگی هستند که در مرحله ادغام باید مد نظر باشد.
در بخش قبل، روشهای مختلفی برای استخراج ویژگیهای متفاوت از تصاویر پوستی ارائه شد. همانگونه که اشاره شد، این اطلاعات معمولاً همبستگی دارند. بنابراین، پیش از هر کار دیگری باید این افزونگیها را کاهش داد. روشهای متعددی برای کاهش ویژگی به کار میروند که در این قسمت به دو روش «تحلیل مؤلفههای اصلی» و «روش پیشنهادی» که استفاده کرده ایم، اشاره میکنیم [19, 20].
در روش PCA با آستانهگذاری روی انرژی مؤلفههای اصلی حاصل از تبدیل PCA، میتوان ویژگیهای با انرژی بالا را انتخاب و از بقیه صرفنظر نمود [20, 21].
روش پیشنهادی، بر اساس معیار فیشر [22, 23] و شامل دو مرحله است. در مرحله اول، تمام ویژگیها از دادههای آموزشی استخراج، و سپس ارتباط بین آنها محاسبه میگردد. اگر ارتباط بین چند ویژگی از آستانه مشخصی بیشتر باشد، یک ویژگی به عنوان ویژگی نماینده انتخاب میشود. در مرحله دوم، از بین ویژگیهای باقی مانده، ویژگیهایی که دارای معیار فیشر بیشتری هستند، انتخاب و با روش LDA با یکدیگر ترکیب میشوند [24]. معیار فیشر هر ویژگی با توجه به رابطه (26) قابل محاسبه است. در این رابطه و میانگین و واریانس ویژگی در گروه اول و و میانگین و واریانس ویژگی در گروه دوم است.
(26) |
|
از مزایای روش پیشنهادی این است که در مرحله آموزش، تمام ویژگیها استخراج میگردند، اما در مرحله آزمایش، تنها ویژگیهای با ارزشتر محاسبه میشوند. بنابراین، زمان دستیابی به نتیجه تشخیصی، کاهش چشمگیری مییابد.
در مرحله استخراج ویژگی به ترتیب، 63 و 31 ویژگی بافتی و شکلی استخراج شد. این ویژگیها به وسیله PCA به پنج ویژگی و به روش پیشنهادی به 9 ویژگی کاهش یافتند.
جهت طبقهبندی ویژگیهای استخراج شده، از طبقهبندهای شبکه عصبی پرسپترون، ماشین بردار پشتیبان، چهارمین نزدیکترین همسایه، و بیز استفاده شد که طبقهبندی با استفاده از ماشین بردار پشتیبان دارای نتایج بهتری بود. پس از طبقه بندی، دو معیار را برای ارزیابی نتایج استفاده کرده ایم: از ماتریس ارزیابی[7]. برای محاسبه صحت، دقت و از نمودار ROC جهت محاسبه حساسیت سیستم استفاده شد. نمودار ROC در تئوری تشخیص سیگنال، گرافی است که نسبت حساسیت را به مقدار مشخصه سیستم[8] نشان میدهد [27]. در تشخیصهای پزشکی دقت تشخیص افراد بیمار از دقت تشخیص افراد سالم اهمیت بیشتری دارد؛ به این معنی که اگر فرد سالمی مریض تشخیص داده شود؛ زیانبار نیست، اما اگر فرد مریضی سالم تشخیص داده شود، بسیار زیانبار و در برخی موارد مرگبار است [28]. تغییرات دقت طبقهبندی دو روش نسبت به تعداد ویژگیها به ترتیب در شکل (8) و شکل (9) نشان داده شده است. در صورتی که انتخاب گروه به صورت تصادفی انجام شود، احتمال درستی نتیجه آن 50 درصد است. در شکلهای (9) تا (10)، تابع اتفاقی تشخیص گروه به صورت خطچین رسم شده است. در دو شکل (8) و(10)، بهترین دقت تشخیص، در نقطهای است که با مقادیر X و Y مشخص شده که X برابر با تعداد ویژگیهای انتخاب شده و Y دقت حاصله با این مقادیر ویژگی است. این نتایج به وضوح بیانگر این نکته هستند که طبقه بند SVM بر اساس پارامتر دقت طبقه بندی، برای طبقه بندی تصاویر پوستی این مقاله مطلوب است. در ادامه، نتایج حاصل از روشهای ارائه شده در این مقاله با نتایج روشهای قبلی مقایسه میشود.
شکل (8): دقت کل طبقهبندی با بهرهگیری از آنالیز مؤلفه اصلی
شکل (9): دقت کل طبقهبندی با بهرهگیری از روش پیشنهادی
به علت عدم معیارهای یکسان برای ارزیابی نتایج در مقالات بررسی شده، برای مقایسه نتایج در مقالات متشابه، معیاری به نام معیار شایستگی[9] با توجه به رابطه (27) تعریف میشود. این معیار صرفاً برای مقایسه بین نتایج در مقالات و یکسان نمودن دقت طبقه بندی مقالات است.
(27) |
|
در رابطه (27)، M برابر با نسبت تعداد تصاویر ضایعه ملانوم به کل تصاویر پایگاه داده (N)، Acc بیانگر دقت کل سیستم تشخیصی، Sens حساسیت کل سیستم، Spec مشخصه ROC آن، Az انتگرال زیر منحنی ROC و Time زمان شبیهسازی بر حسب دقیقه است. به علت نبودن همه پارامترهای لازم در رابطه (27) نظیر زمان اجرای برنامه، میتوان مقدار متوسط یک پارامتر را برای پارامتر داده نشده در مرجع، قرار داد. البته، در برخی مقالات پارامترهای مورد استفاده در این رابطه به صورت مستقیم ارائه نشده است، بنابراین، از مقادیر میانگین استفاده شد. در جدول (1) روشهای مختلف برای تشخیص ضایعه سرطانی ملانوم به همراه موارد تشخیصی متشابه آورده شده است. این جدول بیانگر دقت تشخیصی سرطان پوست با استفاده از روشهای مختلف از سال 1990 تا کنون با استفاده از رابطه (27) است.
جدول (1): محاسبه و مقایسه معیار شایستگی در مقالات شناسایی سرطان ملانوم
Source |
N |
M % |
Sens.% |
Spec. % |
Acc % |
FOM |
|
Grin, 1990 [25] s |
214 |
23 |
- |
- |
84/5 |
3/48 |
|
Claridge, 1992 [26] |
88 |
48 |
91 |
69 |
- |
2/47 |
|
Ganster, 2001[27] |
270 |
35 |
87 |
92 |
73 |
3/12 |
|
Patwardhan, 2003 [28] |
59 |
50 |
82 |
87 |
88 |
2/55 |
|
Tanaka, 2004 [29] |
80 |
50 |
90/0 |
89/3 |
95/0 |
3/65 |
|
Burroni, 2004 [30] |
391 |
47 |
78 |
79 |
- |
3/12 |
|
Yang, 2006 [31] s |
44 |
22 |
- |
88 |
86.9 |
2/60 |
|
Alcón,2009 [32] s |
160 |
50 |
94/0 |
68 |
86 |
2/789 |
|
Garnavi, 2010 [33] |
102 |
50 |
91/8 |
91.8 |
88/24 |
3/43 |
|
Abbas, 2011 [34] s |
100 |
50 |
96 |
97/1 |
- |
3/65 |
|
This work (PCA) |
160 |
50 |
87 |
1/89 |
07/92 |
63/3 |
|
This work (Fisher) |
160 |
50 |
87.5 |
91 |
73/94 |
82/3 |
|
با توجه به جدول (1) تنها از ویژگی شکل ضایعه برای طبقهبندی استفاده شده، اما دقت طبقهبندی پایین است [26]. ویژگیهای تشخیصی در مطبها ارزیابـی شده که معمولاً در آنها از شکـل ضایعـه استفاده شده است [25, 27]. از تبدیل موجک برای استخراج ویژگیهای بافتی استفاده میشود [28, 33]. در دو مقاله پیشین، اساس استخراج ویژگی یکسان است، اما نحوه استخراج ویژگی و طبقهبندی مورد استفاده، متفاوت است. در صورتی که در فرآیند طبقه بندی تنها از ویژگیهای تبدیل Ripplet استفاده گردد، نتایج حاصله با نتایج حاصل شبیه سازی تشابه زیادی دارد [33]. در برخی مراجع، علاوه بر ویژگیهای تصویر و قانون ABCD، ویژگیهایی نظیر: سن، جنسیت، نوع پوست و قسمت مورد بررسی بدن نیز به عنوان ویژگی استفاده شده است و در ضمن تعداد عکسها کم است، به همین علت دارای دقت بالاتری است [29, 32]. برای طبقه بندی میتوان از طبقهبند غیر پارامتریک (k-NN) استفاده کرد [30]. نتایج حاصل از اعمال طبقهبند SVM روی ویژگیهای بافتی، دارای نتایج خوبی است [31]. از ویژگیهای مرتبط با شکل ضایعه به روش AMSFCM در کنار ABCD استفاده شده که نتایج بسیار خوبی دارد [34]. مقایسه نتایج روشهای به کار رفته در این تحقیق با سایر مقالات، بیانگر دقت و صحت خوب این روش با توجه به زمان پردازش مناسب آنهاست. همانطور که در جدول (1) میبینیم، روش تحلیل مؤلفههای اصلی، نسبت به اکثر روشهای قبلی به جز Abbas, ، (2011) دارای معیار شایستگی بالاتری است. به همین دلیل، برای بهبود نتایج از روش پیشنهادی (معیار فیشر) استفاده شده است. همانطور که میبینید، نتایج حاصل از این روش دارای معیار شایستگی بالاتری است. به علت کم بودن تصاویر این تحقیق، دقت افزایش چشمگیر یافته است.
در مقاله پیشرو، روشی جدید برای استخراج ویژگی از تصاویر پوستی مشکوک به سرطان، به منظور شناسایی ضایعه پوستی و توسعه سیستم تصویربرداری با سرعت مناسب، ارائه شد. در روش پیشنهادی این تحقیق، برای افزایش دقت طبقهبندی از ترکیب ویژگیهای بافتی و شکلی در تصاویر پوستی استفاده شد. از دو روش کاهش ویژگی «آنالیز مؤلفههای اصلی» و «معیار پیشنهادی فیشر» نیز استفاده شد که نتایج حاصل از روش دوم، افزایش قابل ملاحظه دقت طبقهبندی را در بر داشت.
دو معیار فیشر و PCA بسیار با یکدیگر متشابهند و در بسیاری از موارد PCA دارای جواب مقبولتری است، اما در این مقاله به علت بهره گیری از ویژگیهایی که در طبقه بندی دارای پاسخ بهتری هستند، به جواب بهتری دست یافتیم.
به عبارتی دیگر، برخی از ویژگیهای مستقل در کنار ترکیب یکدیگر در طبقه بندی جواب مقبولتری داشتهاند.
این شبیه سازی صد بار تکرار گردید تا مقادیر متوسط حسابی سیستم، در شرایط یکسان محاسبه گردد. به طور متوسط، مقادیر زیر منحنی ROC روش پیشنهادی (پارامتر Az) در این صد بار تکرار، 87.2 درصد به دست آمد. دقت متوسط طبقهبندی نیز به 94.73 درصد افزایش یافت.
در بیشتر روشهای قبلی، از یک نوع ویژگی استفاده شده است، حال آن که در تحقیق حاضر نشان داده شد، بهره گرفتن از چند نوع ویژگی و ادغام آنها، میتواند دقت تشخیص بیمار را با حفظ سایر پارامترهای طبقهبندی افزایش دهد.