Document Type : Research Article
Authors
Department of electrical engineering, Faculty of Engineering, Shahid Chamran University of Ahvaz, Ahvaz, Iran
Abstract
Keywords
تولید پراکنده(DG[1]) طبیعت سیستم توزیع را از پسیو به اکتیو تغییر میدهد. این امر باعث بروز چندین مشکل فنی شده است. یکی از این مشکلات، تشکیل جزیره الکتریکی است که بدین صورت تعریف میشود:" شرایطی که بخشی از سیستم توزیع که شامل بار و تولید پراکنده است، از بقیه سیستم توزیع جدا شود، در حالی که همچنان برقدار باقی بماند". شکل(1) نمایش سادهای از سیستم توزیع با یک تولید پراکنده (DG) است.
شکل (1): نمایش یک جزیره الکتریکی
اگر بریکر B1 باز شود، در حالی که DG هنوز برقدار و به شبکه نیز متصل باشد(B2 و B3 بسته باشد) یک جزیره الکتریکی تشکیل میشود. جزیرهای شدن باعث بروز چندین اشکال از لحاظ ایمنی و کیفیت توان میشود، مانند تغییرات غیرعادی فرکانس و ولتاژ در جزیره الکتریکی، احتمال ایجاد یک سیستم زمین نشده بسته به اتصالات ترانسفورماتور، احتمال خطرهای ایمنی برای کارکنان تعمیرات. به همین علت، استاندارد IEEE1547-2003 [1] هنگام تشکیل یک جزیره، جداشدن فوری DG را توصیه میکند. این کار از طریق حفاظت ضدجزیرهای عملی میگردد که موضوعی تحت تحقیقات گسترده در جهان است. هر چند کارکرد جزیرهای DG به عنوان یک وضعیت خطرناک شناخته شده است، اما یک ژنراتور یا مجموعهای از ژنراتورها در حالت کارکرد جزیرهای ممکن است قادر باشند بخشی از بارهای محلی را هنگام از دست دادن شبکه، تغذیه نمایند. این نوع از عملکرد، به جزیره عمدی مربوط است و شبکههایی با این توانایی معمولاً ریزشبکه[2] نامیده میشوند. در ریزشبکههای واقعی، برای دستیابی به سطح صحیحی از هماهنگی حفاظتی، باید تعادل توان بین تولید و مصرف حفظ شود[2].
روشهای تشخیص گوناگونی در مقالهها ارایه شده که به دو گروه کلی تقسیم میشوند: گروه اول، روشهای محلی هستند که خود نیز به دو دسته به نام روشهای اکتیو و روشهای پسیو تقسیم می گردند و گروه دوم روشهای از راه دور که موسوم به روشهای مخابراتی هستند. در روشهای پسیو، تصمیمگیری بر اساس مقادیر الکتریکی اندازهگیری شده نظیر ولتاژ و فرکانس است. در روشهای تشخیص اکتیو، اغتشاشی به شبکه تزریق میگردد و جزیره بر اساس پاسخ سیستم به اغتشاشات تزریق شده تشخیص داده میشود. در روشهای مخابراتی، از سیگنالهای مخابره شده از وضعیت بریکرها، برای تشخیص حالت جزیرهای استفاده میشود. روشهای مخابراتی دارای ناحیه غیر قابل تشخیص ناچیزی هستند، اما مشکل آنها هزینه بالا نسبت به روشهای دیگر است. روشهای اکتیو ناحیه غیر قابل تشخیص کوچکی دارند، اما اجرای آنها مشکل است و باعث خرابی کیفیت توان شبکه نیز میگردند. روشهای پسیو ارزان هستند، ولی ناحیه غیر قابل تشخیص آنها بزرگتر و تنظیم آستانه آنها مشکل است.
تشخیص سریع و دقیق جزیرهها در سیستم توزیع، نخستین گام به سوی بهره برداری جزیره عمدی است. در این وضعیت احتمال دارد که بار و تولید جزیره به طور تقریبی برابر باشند. برخی روشهای پسیو در تشخیص جزیره هنگام بروز این تعادل بار یا دچار اشتباه میشوند یا زمان زیادی برای تشخیص جزیرهها صرف میکنند. به عبارت دیگر، حفاظت ضد جزیرهای نمیتواند بیش از حد حساس باشد، زیرا ممکن است باعث عملیات کنترلی پیشبینی نشده در ریزشبکهها شود. بنابراین، روشهای تشخیص سریع و مطمئن جزیره میتواند مزایایی برای توسعه ریزشبکهها داشته باشد.
روشهای تشخیص جزیره مبتنی بر تبدیل موجک پیش از این در مراجع [7-3] استفاده شده است. در مراجع [3] و [3] مقدار مطلق یک ضریب معین تبدیل موجک با یک آستانه از پیش تنظیم شده مقایسه میشود و اگر برای مدت زمانی طولانیتر از یک زمان معین بالاتر از آن باشد، یک وضعیت جزیرهای اعلام میشود. این مقادیر آستانه سیستم، از طریق آزمایش یا بر پایه تجربه مهندسان [4] به دست میآید. یک الگوریتم تشخیص جزیره از نوع ترکیبی بر اساس تبدیل موجک، مخصوص سیستمهای DG تکفاز فتوولتایی در [5] بحث شده است. یک روش هوشمند در [6] مورد تحقیق قرار گرفته است که دستهبندی کننده تصمیم-درختی را با مجموعه پیچیدهای از ویژگیها شامل اعوجاج هارمونیکی کل جریان و ولتاژ، گرادیان حاصلضرب ولتاژ در ضریب توان و غیره به کار میگیرد. این روش تنها دارای دقت 33/83 درصدی در تشخیص جزیره است.
روش پیشنهادی در این مقاله از روشهای قبلی متفاوت است. این مقاله، به جای مبتنی بودن بر مقادیر آستانه (تعیین شده به وسیله سعی و خطا) همچنین، استفاده از چندین ضریب موجک متناظر با باندهای فرکانسی مختلف و یا به جای استفاده از مجموعه پیچیدهای از شاخصها، روشی جدید، سریع و مطمئن برای تشخیص جزیره الکتریکی ارائه میدهد که بر اساس انرژی ضرایب تبدیل موجک سیگنالهای گذرای ولتاژ و جریان در باندهای فرکانسی مختلف هنگام جداشدن DG از شبکه است و دستهبندی کننده شبکه عصبی را برای تشخیص شرایط جزیرهای به کار میگیرد.
نمای کلی روش تشخیص پسیو جزیره ارائه شده در این مقاله در شکل (2) نمایش داده می شود.
شکل (2): نمای کلی روش تشخیص جزیره بر اساس حالات گذرا
سیگنالهای گذرای ولتاژ و جریان یک شبکه قدرت، دارای خصوصیات منحصربه فردی است که نشان دهنده علت آن حادثه گذراست. روش پیشنهادی بر اساس این فرض است که حالات گذرای حادثه جزیرهای شدن نیز دارای خصوصیات خاص خود است که از آنها میتوان برای ارائه یک روش جدید تشخیص حوادث جزیرهای از سایر حوادث استفاده نمود. البته، این خصوصیات موجود در سیگنالهای گذرا، مستقیماً قابل تشخیص نیست. بنابراین به فرایندی برای استخراج ویژگیها نیاز است تا باعث تسریع در پاسخ دستهبندی گردد. تبدیل موجک برای این هدف مناسب است. روشهای الگوشناسی مختلفی از جمله ماشینهای برداری پشتیبان[3] و شبکههای عصبی و دستهبندی کننده تصمیم درختی[4] برای دستهبندی کردن حوادث جزیرهای و غیر جزیرهای با استفاده از سیگنالهای گذرا میتواند مورد استفاده قرار گیرد[7]. هرچند مطالعاتی در رابطه با مقایسه آنها انجام شده است، اما به علت شرایط متفاوت و تاثیر احتمالات، نمیتوان به طور قطعی گفت که کدام روش از تمامی جهات برتری دارد.
روش پیشنهادی، از شبکه عصبی برای الگوشناسی و دستهبندی استفاده میکند. شبکه عصبی مزایایی از جمله تنوع، سادگی و قابلیت آموزش سریع را دارد[16].
تبدیل موجک به عنوان ابزار مؤثری برای پردازش سیگنالهای گذرا که ذاتاً غیرساکن[5] هستند، در نظر گرفته میشود. با استفاده از تبدیل موجک گسسته(DWT[6])، تجزیه یک سیگنال به چندین سیگنال در باندهای فرکانسی مختلف امکانپذیر میشود که به عنوان ضرایب موجک شناخته میشوند. تبدیل موجک به دلیل قابلیت طبیعی تنظیم پهنای زمانی موجک مادر به فرکانسش، برای تحلیل حالات گذرا در مقایسه با دیگر روشهای حوزه فرکانسی مانند تبدیل فوریه پنجرهای(WFT[7]) مناسبتر است[10- 8].
بعلاوهDWT امکان میدهد که محدودهای از فرکانسها تنها به صورت یک ثابت استخراج شود. هزینه محاسباتی دستیابی به مجموعه مشابهی از اطلاعات از طریق WFT بسیار بالاتر خواهد بود. مقایسه خوبی از WFT و DWT را در مرجع [9] میتوان به دست آورد.
تبدیل موجک گسسته یک سیگنال f(k) به صورت روابط ریاضی (1) و (2) تعریف میشود.
موجک مادر گسسته با فرمول زیر است.
(1) |
|
(2) |
و مقادیر حقیقی ثابت و m و n اعداد صحیح مثبت هستند. DWT، با تجزیه سیگنال به تقریب و جزئیات، آن را پردازش میکند. تقریب، مجدداً تجزیه میشود تا اطلاعات سطح بعدی به دست آید و این روند ادامه مییابد. در هر سطح از این تجزیه متوالی، پارامترm در معادله (2) افزایش داده میشود تا رزولوشن فرکانسی افزایش یابد. در واقع سیگنال اصلی با عبور از دو فیلتر پایینگذر و بالاگذر به ترتیب به دو سیگنال تقریب و جزئیات تفکیک میشود که در شکل (3) نمایش داده شده است. مرور خوبی از موجکها را میتوان در مراجع[10-8] به دست آورد.
شکل (3): نمایی از تبدیل موجک
روشهای تشخیص الگو بر اساس طرحهای ریاضی بنا شدهاند تا بر مبنای تجربیات قبلی یا اطلاعات آماری به دست آمده از الگوها، عمل دستهبندی اطلاعات را انجام دهند. مسأله دستهبندی کردن دارای پنج بخش اصلی زیر است:
1) ویژگیها(متغیرهای مستقل): متغیرهای ورودی؛
2) دسته(متغیر وابسته): نتیجه دستهبندی؛
3) مجموعه اطلاعات آموزش: شامل دستهها و ویژگیهای متناظر؛
4) مجموعه اطلاعات آزمایش: به منظور آزمایش دقت دستهبندی کننده؛
5) هزینه خطای دستهبندی: هزینه مربوط به دستهبندی اشتباه اطلاعات ورودی بعدی.
طی چند دهه اخیر، تلاش های بسیار جدی برای طراحی مدارات الکترونیکی، که قادر باشند شبکههای عصبی زیستی را شبیه سازی کنند، صورت گرفته است که به معرفی شبکههای عصبی مصنوعی منجر شده است.
هر شبکه عصبی دارای سه لایه کلی است که در هر لایه تعدادی نرون وجود دارد(شکل 4). لایه ورودی که نشان دهنده اطلاعات ورودی به دستهبندی کننده است، برای هر متغیر ورودی، دارای یک نرون است. در لایه میانی احتمال عضویت داده ورودی در دستههای مختلف بر اساس آموزشهای قبلی محاسبه میگردد. لایه خروجی احتمالات دستههای مختلف را باهم مقایسه میکند و بزرگترین آنها را برای پیشبینی دسته هدف به کار میگیرد.
توانایی اصلی شبکه عصبی مصنوعی، آموزش آن طبق الگوهای ارائه شده است. خروجی شبکه عصبی بر اساس رابطه (3) ساخته میشود.
(3) |
که xi ورودی و y خروجی است. شبکه عصبی در زمان آموزش با بهینه کردن wiها، نزدیکترین جواب را به خروجی مطلوب مییابد؛ به گونهای که مجموع مربع خطاها (E) طبق رابطه (4) به حداقل قابل قبول برسد.
(4) |
که در آن t، o، j و p به ترتیب خروجی مطلوب، مقدار واقعی خروجی، نرون خروجی jام و ورودیهای آموزش هستند.
شکل (4): ساختار کلی شبکه عصبی
تنظیمهای در نظر گرفته شده برای شبکه عصبی مورد استفاده عبارتند از:
· نوع شبکه عصبی به کار رفته در این مقاله
Feed-Forward Back Propagation است.
· تابع آموزش شبکه، TRAINLM انتخاب شده است. این تابع وزنها و بایاسها را مطابق بهینهسازی Levenberg-Marquardt بهروز میکند. TRAINLM تقریبا"سریعترین الگوریتم Back Propagation است هر چند نسبت به سایر الگوریتمها به حافظه بیشتری نیاز دارد، اما بهعنوان نخستین انتخاب الگوریتم تحت نظارت پیشنهاد میشود.
· تابع کارآیی شبکه، میانگین مربع خطاها (MSE[8]) انتخاب شده است. خطا، اختلاف بین مقدار خروجی مطلوب و مقدار خروجی شبکه عصبی است. هنگام فرآیند آموزش، وزنها و بایاسها به گونهای تنظیم میشوند که تابع کارآیی شبکه کمینه شود. هر چقدر MSE کمتر باشد، کارآیی بهتر خواهد بود.
· تابع یادگیری تطبیقی[9]، LEARNGDM انتخاب شد. مبنای ریاضی الگوریتم BackPropagation، روش بهینهسازی گرادیان نزولی[10] است. در مورد شبکههای عصبی، خطا را بهعنوان تابع و وزنهای شبکه را به عنوان متغیر فرض میکنند؛ یعنی در شبکههای عصبی، خطا، تابعی از تغییرات وزن نرونهای شبکه است که گرادیان نزولی آن جهت رشد یا نزول تابع خطا را نشان میدهد. بنابراین، هر چه مقدار گرادیان نزولی کمتر باشد، کاهش خطا بیشتر است. در این روش آموزش، وزنها و بایاسها در جهتی حرکت داده میشوند که شیب تابع خطا منفی شود[21]. اگر LEARNGDM انتخاب شود؛ یعنی از گرادیان نزولی با گشتاور[11] استفاده کردهایم. در این روش، تغییرات وزن (dW) برای یک نرون با در نظر گرفتن میزان ضریب گشتاور[12] (mc) ، تغییرات وزن قبلی (dWprev) و ضریب یادگیری[13] LR)) و گرادیان تصادفی برای وزن W (gW) محاسبه میشود.
(5) |
dW = mc*dWprev + (1-mc)*LR*gW |
· گرادیان نزولی به طور پیشفرض در جعبه ابزار شبکه عصبی(nntools) نرمافزار MATLAB مقداری بین 1 تا 10-10 است. هرچه این مقدار برای شبکه تحت آموزش کوچکتر باشد، بهتر است، زیرا شیب افزایشی تابع خطا، کمتر میگردد و در نتیجه خطا، رشد کمتری با تغییرات وزن دارد.
با افزایش تعداد اجراها[14] مقدار خطای MSE نیز کاهش یافته، به حالت بهینه کارایی دست خواهیم یافت.
· نوع تابع تبدیل، TANSIG انتخاب شد. توابع تبدیل، خروجی لایه را بر اساس ورودیاش محاسبه میکند.
(6) |
TANSIG (n) = 2/(1+exp(-2*n))-1 |
این تابع برای جاییکه سرعت اهمیت دارد و شکل دقیق تابع تبدیل مهم نباشد، استفاده می شود. TANSIG مشابه تابع تانژانت هایپربولیک است، اما سریعتر اجرا میشود.
· تعداد لایههای پنهان برابر 2، تعداد نرونهای آنها برابر 10، تعداد نرون لایه ورودی برابر تعداد ویژگیهای مورد نیاز و تعداد نرون لایه خروجی مساوی 1 است.
3- سیستم و حالتهای تحت مطالعه
شبکه تحت مطالعه در این مقاله، سیستم توزیع ولتاژ CIGRE متوسط [13] است که در شکل (5) نشان داده میشود.
شکل (5): سیستم توزیع ولتاژ متوسط CIGRE
این سیستم توزیع دارای دو DG است: یکی با ژنراتور القایی(DG1) با ظرفیت MVA 5/1متصل به باس شماره 7 همراه با جبرانکننده خازنی با ظرفیت MVar48/0 و دیگری ژنراتور سنکرون(DG2) با ظرفیت MW1 و kVAR100 متصل به باس 9 است. تمامی بارهای شبکه به صورت امپدانس ثابت در نظر گرفته میشوند. سیستم دارای دو کلید S1 و S2 است (به صورت عادی، باز نگه داشته میشود) که این امکان را فراهم میسازد تا ساختار شبکه از شعاعی به حلقوی تغییر یابد.
در این مقاله، اطلاعات تحت ساختارهای مختلف سیستم بهوسیله باز و بسته بودن کلیدهای S1 و S2 (چهار حالت) جمع آوری میشود، در حالی که در مقالههای قبلی [14]، تنها باز و بسته بودن کلید S1 در نظر گرفته شده بود. بعلاوه، یک حالت تعادل توانی نیز در نظر گرفته میشود، این حالتی است که تولید و مصرف در ناحیه جزیره با هم برابر باشند. در این حالت در زمان وقوع پدیده جزیرهای شدن، نوسان کمیتهای الکتریکی، مخصوصاً فرکانس و ولتاژ به دلیل برابر بودن توان مصرفی و توان تولیدی محلی، بسیار کم است و موجب حذف بخشی از ویژگیهای سیگنالها میگردد که تشخیص پدیده مذکور را ممکن است با اشتباه مواجه سازد. از این رو، شبیهسازی و مطالعه حالت تعادل توانی در طرح رله پیشنهادی گنجانده میشود. بنابراین، رله پیشنهادی در پنج حالت از بهرهبرداری شبکه ارزیابی میشود:
1) S1 وS2 باز
2) S1 باز و S2 بسته
3) S1 بسته و S2 باز
4) S1 و S2 بسته
5) حالت تعادل توانی
حوادث به دو دسته به نامهای "غیر جزیرهای " و " جزیرهای " تقسیم میشوند. در شبکه تحت مطالعه تعداد 355 حالت مختلف(71 حالت در 5 ساختار متفاوت شبکه) در نظر گرفته میشوند که 264 حالت از آنها برای آموزش و 91 حالت برای تست شبکه عصبی ساخته شده استفاده میشوند.
71 حالت مذکور شامل 58 حالت غیرجزیرهای و 13 حالت جزیرهای است.
58 حالت حالت غیر جزیرهای شبیه سازی شده، شامل موارد زیر است:
1) بهره برداری عادی؛
2) چهار نوع خطای گذرا شامل سه فاز، دو فاز، دو فاز به زمین و تکفاز به زمین(4 نوع خطا در 11 باسبار)؛
3) کلیدزنی تمامی بارها( 10 باسبار)؛
4) کلیدزنیDGها(دو DG)؛
5) کلیدزنی خازن(1 باسبار).
حالات جزیرهای شبیه سازیشده(13 حالت) شامل موارد زیر است:
1)باز شدن بریکرهای B2 و B3 پس از وقوع هرکدام از چهار نوع خطا روی باس 2(4 حالت)؛
2) باز شدن بریکر B3، B4 و B5 پس از وقوع هر کدام از چهار نوع خطا روی باس 3(4 حالت)؛
3) باز شدن بریکر B4 و B5؛
4) باز شدن بریکر B3، B4 و B5؛
5) باز شدن بریکرB1؛
6) باز شدن بریکر B2؛
7) باز شدن بریکر B3.
اطلاعات آزمون برای تضمین آزمایش در مقابل تمامی انواع حالات گذرا و ارزیابی الگوریتم پیشنهادی به طور تصادفی از حوادث توصیف شدهی فوق استخراج شده است. در آزمایش الگوریتم پیشنهادی، یک روند انتخاب کاملاً تصادفی اعمال شده است تا از خطاهایی که میتواند به دلیل اتکا به مجموعه اطلاعات خاصی اتفاق افتد جلوگیری به عمل آید.
4- الگوریتم پیشنهادی برای تشخیص جزیره
برای استخراج ویژگیهای خاص هر حادثه، جریانها و ولتاژهای سه فاز در پایانههای هر دو DG اندازهگیری و ثبت میشوند. سپس تبدیل موجک گسسته (DWT) برای استخراج ویژگیهای موردنیاز دستهبندی به سیگنالهای گذرای ولتاژ و جریان اعمال میگردد. سیگنالهای جریان و ولتاژ با فرکانس KHz 10 نمونهبرداری میشوند. طی بررسیهای انجام شده، بر اساس دقت دستهبندی، سرعت تشخیص، هزینه و توانمندی سخت افزار مورد نیاز، مشخص گردید که این فرکانس مناسب بوده به فرکانسهای بالاتر نیاز نیست.
موجک مادر مورد استفاده (Db1)Daubechie's1 است. انتخاب موجک مادر و فرکانس نمونهبرداری ترکیبی از روند سعی و خطا و تجربیات قبلی است. کاربرد موفقیتآمیز خانواده موجک مادر Daubechie's برای استخراج ویژگیهای حالات گذرای سیستم قدرت در مطالعات بسیاری گزارش شده است [12-10] و [15]. در هنگام تحقیقات مقدماتی، با مقایسه عملکرد تشخیص جزیرهای با چندین نوع موجک مادر Daubechie's، موجک مادر Db1، مناسبتر تشخیص داده شد.
اغتشاش در ثانیه صفر اعمال میشود. اختلافهای قابل ملاحظهای بین حوادث جزیرهای و غیرجزیرهای وجود دارد. اما یک طرح مانند آستانه ساده نمیتواند برای تمیز دادن بین حوادث جزیرهای و غیر جزیرهای به کار رود. در نتیجه روش مطمئنی برای تشخیص الگو نیاز است.
استفاده مستقیم ضرایب موجک، که اساساً شکل موج هستند، به عنوان ورودیهای دستهبندی کننده (در این حالت، شبکه عصبی) غیر عملی است. بنابراین، انرژی ضرایب موجک در یک پنجره زمانی که حالت گذرا را شامل میشود، به عنوان ویژگی برای دستهبندی کننده استفاده میشود. انرژی موجک به وسیله انتگرال مربع ضرایب موجک روی یک پنجره زمانی s 01/0به دست میآید. به علت استفاده از یک پنجره متحرک در تحلیل، اطلاعات حالت گذرا حفظ میشود. طول پنجره زمانی پس از بررسیهای اولیه به صورت یک مصالحه بین دقت و زمان پاسخ به دست آمده است. در هر سطح تجزیه، انرژیهای سه فاز جمع میشوند تا مقدار انرژی سه فاز را در یک باند فرکانسی خاص تشکیل دهند. این فرایند استخراج ویژگی در شکل (6) نمایش داده میشود. برای سادگی نمایش، فقط جریان فاز a تا سطح 3 نشان داده میشود. در صورتی که خروجی n سطح DWT استفاده شود، مقادیر انرژی سه فاز جریانها و ولتاژها، یک فضای 2n بعدی (n سطح جریان و n سطح ولتاژ) برای هر ژنراتور ایجاد میکند.
شکل (6): روش استخراج ویژگی رخدادها و دستهبندی آنها
پس از نمونهگیری از ولتاژ و جریان DG1 و DG2، تبدیل موجک به این سیگنالها اعمال میگردد که در رابطه (7) به صورت ماتریسی نمایش داده میشود.
(7) |
در این رابطه سیگنال ورودی است که میتواند هرکدام از کمیتهای ولتاژ یا جریان DG1 یاDG2 باشد. عملگر محاسبه انرژی ضرایب تبدیل موجک تا سطح i است. انرژی، حاصل جمع مربع ضرایب موجک است. برای نمونه، درایه ، انرژی سطح iام از فاز jام است. حاصل جمع انرژی ضرایب موجک سه فاز در سطح j است که رابطه فوق برای سیگنال جریان DG1 تا سطح سه در رابطه (8) نمایش داده شده است.
(8) |
مشابه همین عبارت برای ولتاژ DG1 و جریان DG2 و ولتاژ DG2 به دست میآید.
دو طرح مختلف برای الگوریتم پیشنهادی بررسی و آزمایش شده است:
طرح اول: رله اختصاصی
در این طرح برای DG1 (ژنراتور القایی) و DG2 (ژنراتور سنکرون) رلههای مجزا اختصاص مییابند که هرکدام به طور مستقل با ولتاژها و جریانهای DG متناظر خود آموزش و آزمایش میشوند.
طرح دوم: رله عمومی
با استفاده از سیگنالهای ولتاژ و جریان اندازهگیری شده در دو ژنراتور(DG1 و DG2) یک رله عمومی م مشابه برای هر دو DG طراحی میشود. ایده مربوط به طرح عمومی آن است که یک رله بهگونهای آموزش داده شود که قابل استفاده برای هر دو DG باشد.
5- شبیهسازی و نتایج
برای شبیهسازی شبکه توزیع تحت مطالعه از نرم افزار DigSILENT استفاده شد. DWT مذکور با نرمافزار MATLAB برنامهنویسی شد. از 355 حالت شبیهسازی شده در این مقاله، در شکل 7 یک نمونه از آنها نمایش داده میشود. شکل موج ولتاژ و جریانDG1 در شکل (7-الف) و تبدیل موجک سطوح اول تا سوم آنها به ترتیب در شکلهای (7-ب) تا (7-د) در زمان باز شدن کلیدهای قدرت B2 و B3 پس از وقوع یک خطای 3 فاز در شین BB2 و در ساختاری که S1 و S2 باز هستند، نشان داده میشود.
برای دستیابی به سطح تبدیل موجک مناسب که از نظر سه معیار دقت، سرعت و هزینه محاسباتی قابل قبول باشد، ضریب موجک سیگنالها تا سطح نهم بررسی شد. نمودار دقت دو طرح در سطوح اول تا نهم ضرایب موجک در شکل (8) نمایش داده شده است.
الف)
ب)
ج)
د) |
شکل (7): (الف) شکل موج ولتاژ و جریان DG1 (ب، ج و د)تبدیل موجک سطوح اول تا سوم آنها
شکل (8): نمودار دقت دو طرح در ضرایب موجک ا تا 9
در جدول (1) متوسط دقت دو طرح مختلف نمایش داده میشود. همانگونه که از این جدول مشاهده می شود، در مجموع طرح دوم در تمامی سطوح بجز سطح ششم از دقت بهتری برخوردار است.
جدول (1): متوسط دقت طرحهای اول و دوم
طرح متوسط دقت |
طرح اول |
طرح دوم |
D1 تا D9 |
9/82 |
88 |
با در نظر گرفتن سه معیار دقت، سرعت و هزینه محاسباتی و مقایسه دقت سطوح مختلف با دقت متوسط سطح اول تا نهم، مشخص گردید که سطح سوم مناسبترین سطح است.
دقت هر دو طرح تا سطح سوم تبدیل موجک در جدول (2) ارائه شده است. برای هر طرحی، دقت مربوطه با تقسیم حالات صحیح بر کل حالتها به دست میآید. طرح اول در صورتی در تشخیص رخداد، موفق قلمداد میشود که هر دو DG پدیده مربوطه را درست تشخیص داده باشند. این نکته میتواند توجیهی برای کاهش دقت طرح اول نسبت به طرح دوم باشد. در صورتی که در مرجع]14[ به اشتباه برای هر DG دقت جداگانهای محاسبه شده و به این نکته توجهی نداشته است.
جدول (2): دقت(٪) طرحهای مورد مطالعه تا سطح سوم
سطح |
طرح اول |
طرح دوم |
D1 |
6/84 |
7/85 |
D2 |
6/84 |
7/85 |
D3 |
5/94 |
8/97 |
ایرادی که میتوان به طرح دوم علیرغم دقت بالا در مقایسه با طرح اول گرفت، این است که دو حالتی که اشتباه تشخیص داده شده، حالت جزیرهای بوده است که این عدم تشخیص جزیره، خطرات جدی را برای مصرف کننده، شرکت برق و DG خواهد داشت.
در جدول (3) تعداد خطای طرحهای اول و دوم مبتنی بر سطح سه بر حسب حالات مختلف بهره برداری نمایش داده شده است.
جدول (3): تعداد تشخیصهای نادرست در حالات مختلف بهرهبرداری
طرح دوم |
طرح اول |
ساختار شبکه |
1 |
3 |
تعادل توانی |
0 |
0 |
S1 وS2 باز |
0 |
0 |
S1 بسته و S2 باز |
1 |
1 |
S1 باز و S2 بسته |
0 |
1 |
S1 و S2 بسته |
2 |
5 |
مجموع |
همان طور که جدول 3 نشان میدهد، طرح دوم با آنکه توانسته است نسبت به طرح اول مجموع تعداد تشخیصهای نادرست را از 5 به 2(60%) کاهش دهد، علاوه بر این، تعداد تشخیصهای نادرست در حالت تعادل توانی را (که اکثر رلهها در این حالت دچار اشتباه میشوند) نیز توانسته است از 3 به 1(66%) کاهش دهد.
نتایج ارائهشده قبلی نشان داد که طرح دوم قادر است دقت بالاتری در تعیین جزیرهای شدن ارائه دهد.
با توجه به توضیحات و نتایج حاصل، فلوچارت الگوریتم رله پیشنهادی در شکل (9) ارائه میگردد:
نمونهبرداری از سیگنالهای ولتاژ و جریان سهفاز DGها |
استخراج ضرایب تبدیل موجک سیگنالها و محاسبه انرژی آنها تا سطح سوم
|
محاسبه مجموع انرژی ضرایب سیگنالهای سه فاز هر DG در سطوح متناظر برای اعمال به شبکه عصبی به عنوان مشخصههای مورد نیاز دستهبندی |
اعمال مشخصههای مورد نیاز دستهبندی به شبکه عصبی آموزشدیده رلهی عمومی(طرح دوم) |
خیر |
آیا حادثهی جزیرهای رخ داده است ؟ |
بلی |
جدا کردن DGها از شبکه |
شکل (9): فلوچارت الگوریتم پیشنهادی
6- مقایسه و بحث بر روی نتایج
در مراجع قبلی [6-3 ،14] کمترین سطح مورد استفاده تبدیل موجک، سطوح چهارم یا پنجم حتی هفتم بوده است، در صورتی که در روش پیشنهادی تنها تا سطح سوم تبدیل موجک استفاده شده است که این امر باعث کاهش محاسبات و افزایش سرعت رله پیشنهادی میگردد.
الگوریتم پیشنهادی، با انتخاب تنها سه سطح از تبدیل موجک توانست دقتی نزدیک 98 درصد را ارائه دهد، در حالیکه روش هوشمند ارائه شده در مرجع [6] با وجود به کارگیری مجموعه پیچیدهای از ویژگیها توانسته بود به دقت 33/83 درصد دست یابد.
دقت روش پیشنهادی به ظاهر حدود 1 درصد از دقت مرجع [14] کمتر است. این موضوع به این علت است که الگوریتم پیشنهادی پنج حالت از ساختارهای مختلف بهرهبرداری را در نظر گرفته است، در صورتیکه مرجع [14] فقط به دو حالت اکتفا نموده است. علاوه بر این، در روش پیشنهادی، تعریف تشخیص صحیح جزیره منوط به درست بودن تشخیص هر دوDG میباشد در حالی که در مرجع [14] ، تشخیص صحیح الگوریتم منوط به تشخیص تنها یک DG است، که پیش از این در همین بخش توضیح داده شد.
چندین روش پسیو، از جمله نرخ تغییر فرکانس ([xv](ROCOF [17]، انتقال بردار ولتاژ ([xvi](VVS [18]، اضافه/کاهش ولتاژ[xvii][19]، اضافه/کاهش فرکانس[xviii][19] و رله مبتنی بر دستهبندی کننده تصمیم درختی (DT[xix]) [14،20] که بر روی سیستم تحت مطالعه این مقاله (CIGRE) کار کردهاند، در مرجع [20] با یکدیگر مقایسه شدهاند که در جدول (4) بهمنظور بیان خلاصه، فقط به ذکر حداکثر دقت از بین دقتهای مطرح شده برای DGهای مختلف بسنده میشود. همان طور که مشاهده میشود، روش پیشنهادی بیشترین دقت و در نتیجه، قابلیت اطمینان بالاتری نسبت به سایر روشهای پسیو دارد.
جدول (4): مقایسه دقت چندین رله تشخیص جزیره پسیو
رله تشخیص جزیره |
حداکثر دقت تشخیص (درصد) |
اضافه/کاهش ولتاژ |
81/78 |
اضافه/کاهش فرکانس |
24/90 |
(VVS)انتقال بردار ولتاژ |
05/74 |
(ROCOF)نرخ تغییر فرکانس |
81/93 |
رله مبتنی بر دستهبندی کننده DT |
43/96 |
رله پیشنهادی |
8/97 |
7- نتیجهگیری
یک روش تشخیص جزیرهای سریع و مطمئن براساس انرژی ضرایب موجک سیگنالهای گذرا ارائه شد. یک دستهبندی کننده شبکه عصبی آموزش دیدهشده، قادر به تشخیص موفقیتآمیز رخدادهای گذرای تولید شده به صورت "جزیره ای" و "غیر جزیرهای" با استفاده از انرژی وابسته به ضرایب موجک است.
رله پیشنهادی در پنج حالت از بهرهبرداری شبکه که در واقع تمام حالات ممکن آن را پوشش میدهد، ارزیابی شده است. در این مقاله دو طرح مختلف، بررسی شدند. در طرح اول، رله هر DG با سیگنالهای DG متناظر خود آموزش و آزمایش شد، اما در طرح دوم، رله هر DG با سیگنالهای هر دو DG آموزش و آزمایش شدند که در مجموع، طرح دوم، رله موفق تری بود.
نتایج الگوریتم پیشنهادی با نتایج روشهای پسیو رایج مقایسه شد. الگوریتم پیشنهادی توانست دقتی نزدیک به 98 درصد را ارائه دهد که با مقایسه مشخص گردید که نسبت به رلههای دیگر دقیقتر است. علاوه بر این، با انتخاب تنها سه سطح از تبدیل موجک به علت استفاده از سطوح کمتری نسبت به مقالههای قبلی، سریعتر نیز هست. با توجه به زمان نمونهبرداری که برابر 01/0 ثانیه است، برای تمامی حالات تست، زمان پاسخ رله حدود نیم سیکل تخمین زده میشود.
[1] Distributed Generation (DG)
[2] Microgrid
[3] Support Vector Machines
[4] Decision-Tree(DT)
[5] Non Stationary
[6] Discrete Wavelet Transform
[7] Windowed Fourier Transform
[8] Mean of Squared Errors(MSE)
[9] Adaption Learning Function
[10] Gradient Descent
[11] Gradient Descent with Momentum
[12] Momentum Constant
[13] Learning Rate(LR)
[14] Epoch
[xv] Rate Of Change Of Frequency(ROCOF)
[xvi] Voltage Vector Shift(VVS)
[xvii] Over/Under Voltage
[xviii] Over/Under Frequncy